English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1948 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loose sentence U جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
postposition U لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
operation U دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
ground sea U خیزاب دریاکه علت نمایانی نداشته باشد
unwatchable [film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
dead knot U گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
an odd chair U صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
fjeld U فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
ostensible U شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
you did right U کار صحیحی کردید
Langhing is improper at a funeral. U خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
binomial U دو جملهای
in bulk U جملهای
sentential U جملهای
in a lump sum U جملهای
polynominal U چند جملهای
multinomial U چند جملهای
polynomial U چند جملهای
sentential form U صورت جملهای
binomial coefficient U ضریب دو جملهای
binomial expansion U بسط دو جملهای
binomial distribution U توزیع دو جملهای
binomial theorem U قضیه دو جملهای
inopinate U انتظار نداشته
polynomial function U تابع چند جملهای
polynomial code U رمز چند جملهای
sentence fragment U جملهای که ازلحاظ دستوری کامل نیست
integrand U جملهای که باید تابع اولیه ان را گرفت
leave me alone U کاری بمن نداشته باشید
dont care a rap U هیچ پروا نداشته باشید
dont care a rap U ذرهای باک نداشته باشید
Leave me alone . U کاری بکارم نداشته باش
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
produce race U مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
epanastrophe U شروع جملهای باهمان کلمه که دراخرجمله پیش بوده است
anagram U مقلوب تشکیل لغت یا جملهای ازدرهم ریختن کلمات یالغات جملهء دیگر
anagrams U مقلوب تشکیل لغت یا جملهای ازدرهم ریختن کلمات یالغات جملهء دیگر
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to U تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
digits U نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digit U نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
intelligible U مفهوم
notions U مفهوم
notion U مفهوم
moral U مفهوم
tacit U مفهوم
conception U مفهوم
sounds U مفهوم
soundest U مفهوم
sounded U مفهوم
sound U مفهوم
purpose U مفهوم
concepts U مفهوم
intendment U مفهوم
conceptions U مفهوم
hangs U مفهوم
hang U مفهوم
context U مفهوم
concept U مفهوم
purporst U مفهوم
vacuous U بی مفهوم
signification U مفهوم
contexts U مفهوم
purposes U مفهوم
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
intelligibly U بطور مفهوم
significance U مفهوم اهمیت
meaning U مفهوم فحوا
meanings U مفهوم فحوا
effected U مفهوم نیت
effect U مفهوم نیت
intentions U غرض مفهوم
intention U غرض مفهوم
effecting U مفهوم نیت
unintelligible U غیر مفهوم
ideogram U مفهوم نگاشت
purports U مفهوم ساختن
relational concept U مفهوم ربطی
purporting U مفهوم ساختن
impliedly U بطور مفهوم
iuntelligibly U بطور مفهوم
purported U مفهوم ساختن
purport U مفهوم ساختن
contraposition U مفهوم مخالف
conjunctive concept U مفهوم عطفی
sensed U حس تشخیص مفهوم
constructively U بطور مفهوم
implicitly U بطور مفهوم
imported U مفهوم ورود
import U مفهوم ورود
implied U ضمنا" مفهوم
implied U مفهوم ضمنی
substance U مفاد مفهوم
sense U حس تشخیص مفهوم
substances U مفاد مفهوم
senses U حس تشخیص مفهوم
importing U مفهوم ورود
conceptualization U مفهوم سازی
conception U مفهوم آفرینی
concept formation U تکوین مفهوم
concept learning U مفهوم اموزی
comprehensibly U بطور مفهوم
implication U مفهوم استنباط
implications U مفهوم استنباط
conceptual learning U مفهوم اموزی
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
value added concept U مفهوم ارزش افزوده
purporst U بهانه مفهوم شدن
roger U مفهوم شد پیام را گرفتم
get the message <idiom> U به واضحی فهمیدن مفهوم
implication U مستلزم بودن مفهوم
implicit U اشاره شده مفهوم
implications U مستلزم بودن مفهوم
percept U چیز مفهوم ادراکات
galimatias U کلام غیر مفهوم
zircon U سخن غیر مفهوم
to the [that] effect <adv.> U با مفهوم [معنی] کلی
overtone U شدیدالحن مفهوم فرعی
overtones U شدیدالحن مفهوم فرعی
by con. U مفهوم مخالف ان جنین میشود
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
the inherent U text or word a of indirectsense and مفهوم
denotation U علامت تفکیک معنی و مفهوم
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
kilim [glim] U گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
the document purports that U انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
The sense of this word is not clear . U معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
wheel U [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
rebus sic stautibus U به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
information hiding U یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
yin yang U مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
dictatorship U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorships U این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
custom's declaration U باشد
Benedictines U باشد
Benedictine U باشد
incomplete flower U کم باشد
admissibleness U باشد
admissibly U باشد
reflexively U باشد
at the owner's risk U باشد
some one or other U هر کس باشد
any old thing U هر چه باشد
be it so U چنین باشد
hydroxide U داشته باشد
if any U اگر باشد
at most U خیلی باشد
let it remain as it is U بگذارید باشد
let it be U بگذارید باشد
beit so U چنین باشد
if he be U اگر او باشد
keep your peck up U دل داشته باشد
coute que coute U بهربهاکه باشد
whencesoever U از هرجا که باشد
whosoever U هر شخصی که باشد
worksheet U ی داشته باشد
whoso U هر شخصی که باشد
stet U بگذارید باشد
over crowding U بیشتر باشد
quantum sufficit U چندان که بس باشد
perhaps so U شاید چنین باشد
as the case may be U تاچه مورد باشد
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
at all events U بهر وسیله که باشد
by all means U بهر قیمت که باشد
at any price U بهر قسمت که باشد
at f. U منتهی خیلی باشد
inoffensively U بی انکه زننده باشد
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
if any U اگر داشته باشد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com